بیش از یک صد چیستان و معمای متنوع شامل چیستان های: منظوم ، پرسشی، فکری و... به صورت ساده و مشکل برای شما عزیزان گردآوری کرده ایم ، که جواب آن ها را نیز در پایین هر صفحه ملاحظه می نمایید.
|
بیش از یک صد چیستان و معمای متنوع شامل چیستان های: منظوم ، پرسشی، فکری و... به صورت ساده و مشکل برای شما عزیزان گردآوری کرده ایم ، که جواب آن ها را نیز در پایین هر صفحه ملاحظه می نمایید.
|
بیش از یک صد چیستان و معمای متنوع شامل چیستان های: منظوم ، پرسشی، فکری و... به صورت ساده و مشکل برای شما عزیزان گردآوری کرده ایم ، که جواب آن ها را نیز در پایین هر صفحه ملاحظه می نمایید.
|
یافته 1 - 20 از حدود 396,000 درباره عکس گل. (0.32 ثانیه)
› | پیکسل | |
› | پیکسل | |
مطالب مذهبی ، داستانهای قرآنی ، داستان های عبرت آمیز
حامد کعبی پوردر پاسخ این سؤال می گوییم:اولاً: در روایات مختلف برای یاران و اصحاب خاص حضرت مهدی علیه السلام صفات و خصوصیات ویژه ای ذکر شده که باید در 313 نفر موجود باشد، و ما به برخی از آن صفات قبلاً اشاره کردیم.
ثانیاً: همان گونه که در جای خود اشاره کرده ایم، از مجموعه ی احادیث استفاده می شود که حضرت دو دسته یار و یاور بعد از ظهور دارند: یکی یاوران خاص که 313 نفرند و دسته ی دیگر یاوران عام که ده هزار نفرند و باید این تعداد جمعیت نیز آماده شود.
ثالثاً: فراهم شدن 313 نفر از یاران خاص حضرت علت تامّه برای ظهور حضرت نیست، بلکه یکی از شرایط تحقق ظهور است، حضرت با کمک این تعداد افراد حکومت عدل گستر جهانی را پیاده خواهد کرد، اما اینکه آیا فراهم شدن این تعداد نفر علت تامه ی ظهور است؟ خیر، بلکه علل و عوامل و شرایط دیگری از جمله فراهم شدن زمینه ی لازم و مساعد برای حکومت حضرت نیز لازم است.
کلمات کلیدی : مطالب مذهبی
¤ حامد کعبی پور| ساعت 1:17 عصر چهارشنبه 27/8/1388
نوشته های دیگران ( 5 )
آخِرُالزَّمان، اصطلاحی که در فرهنگ ادیان بزرگ دنیا دیده می شود و در ادیان ابراهیمی اهمیت و برجستگی ویژه ای دارد. باورهای مربوط به آخرالزمان، بخشی از مجموعه عقیده هایی است که به پایان این جهان و پیدایش جهان دیگر مربوط می شود و ادیان بزرگ درباره آن پیشگویی هایی کرده اند.
و امّا آخرالزمان در آیین اسلام؛
در قرآن مجید گفتار صریحی درباره آخرالزمان نیست و این اصطلاحی است که در احادیث و مؤلفه های مسلمانان به چشم می خورد.
کلمات کلیدی : مطالب مذهبی
¤ حامد کعبی پور| ساعت 1:15 عصر چهارشنبه 27/8/1388
نوشته های دیگران ( 2 )
|
کلمات کلیدی : مطالب مذهبی
¤ حامد کعبی پور| ساعت 1:10 عصر چهارشنبه 27/8/1388
نوشته های دیگران ( 0 )
« پرسش قبر » از مهمترین موضوعات این مبحث است که در بسیارى از روایات این باب، از آن سخن رفته است و در اهمیت این موضوع همین نکته بس که انکار کننده آن، شیعه اهل بیت (علیهم السّلام) نیست.
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «هر که سه چیز را انکار کند، شیعه ما نیست:
? – معراج ، ? - پرسش قبر ، ? – شفاعت ». (?)
از روایات استفاده مىشود که پرسشهاى قبر را دو فرشته به نامهاى نکیر و منکر انجام مىدهند:
پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «خداوند تعالى، دو فرشته به نامهاى نکیر و منکر، جهت پرسش به قبر مىفرستد». (?)
از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) پرسیدند: سیماى فرشتگان بازرس قبر چگونه است؟
رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «بسیار تندخو و زشتند؛ صدایشان همچو رعد غرّان و چشمانشان چون برق تابان است.
موهایشان (به گونهاى بلند است که از پشتشان آویزان و) به روى زمین کشیده مىشود؛ دندانهایشان (به گونهاى تیز است که وقتى آنها) را در زمین فرو کنند، گودالى پدیدار شود». (?)
امام کاظم(علیه السّلام) فرمود: «هنگام ورود مؤمن به قبر، بازرسان قبر(با احترام) او را نشانند و سؤالاتشان را پرسند (و چون پاسخ به نیکى شنوند) قبرش را تا چشم کار مىکند، بگشایند و از طعامهاى بهشتى برایش (ارمغان) آورند». (?)
حال این سؤال به ذهن مىرسد که آیا سیماى فرشتگان بازرس قبر، نسبت به نیکان و بدان یکسان است یا تفاوت دارد؟
براى پاسخ به این سؤال، به نکاتى چند اشاره مىشود:
الف - بازرسان قبر با این سیماى وحشتناک و هراسنده، فقط به سراغ بدکاران مىآیند و این دیدار نامیمون سزاى کمى از گناهان بزرگ آنهاست.
ب - سیماى بازرسان قبر نسبت به نیکوکاران بسیار زیبا و برخورد آنها همراه با مهربانى و محبت است.
ج - در برخى اخبار و ادعیه نیز بین بازرسان قبر، تفاوت گذاشته شده است؛ نسبت به بدکاران «نکیر و منکر» و نسبت به نیکوکاران «بشیر و مبشر» نامیده شدهاند. (?)
«نکیر و منکر» را بدین سبب نام نهادهاند که از منکران خدا، پیامبر، امام و... همچنین از انجام دهندگان منکرات و زشتىها سؤال مىکنند.
«بشیر و مبشر» را از این رو که بشارت دهنده و مژده آور براى اهل ایمان و نیکوکاران هستند، بدین اسم نام نهادهاند.
شایان ذکر است که گاهى از فرشتگان بشارت نیز، تعبیر به «نکیر و منکر» مىشود.
آزمونى سخت
در برزخ از مسائل کلى(اعمال و عقاید) پرسیده مىشود و رسیدگى به مسائل دیگر، به قیامت واگذار مىگردد:متوسّطان ؛ مُستضعفان
از برخى روایات استفاده مىشود که تنها نیکان و بدان محض، مورد سؤال و پرسش قرار مىگیرند:معصومان؛ مُقرَّبان
گروهى از نیکان نیز که داراى ایمان و تقواى والایى هستند، مورد سؤال و جواب قبر واقع نمىشوند. این عده از انسانهاى برتر -که از آنها به معصومان و مقربان تعبیر مىشود- عبارتند از:پی نوشت :
? . « بحار الانوار »، ج?، ص???:
« من أنکر ثلاثه اشیاء، فلیس من شیعتنا: المعراج، و المسأله فی القبر، و الشفاعه ».
? . «مدرک پیشین»، ص???:
« إن للَّه تعالى ملکین؛ یقال لهما: منکر و نکیر؛ ینزلان على المیت، فیسألانه...».
? . «مدرک پیشین»، ص ??? - ???:
«ملکان فظّان غلیظان؛ اصواتهما کالرعد القاصف، و ابصارهما کالبرق الخاطف! یطئان فی أشعارهما، و یحفران بأنیابهما! فیسألانک».
? . «مدرک پیشین»، ص???:
« فإذا اُدخل (المؤمن) قبره، أتاه منکر و نکیر؛ فیقعدانه و یقولان له: ... فیفسحان له فی قبره مدّ بصره؛ ویأتیانه بالطعام من الجنه...».
? . « اقبال »، ص???. « بحار »، ج??، ص???:
(به نقلِ « مصباح المنیر »، آیهاللَّه على مشکینى، ص???، انتشارات یاسر):
«و أمتنى مسرورا و مغفورا، و تولّ أنت نجاتی من البرزخ، و أدرعنى منکراً و نکیرا و أرِعینى مبشرا و بشیرا؛ واجعل لی إلى رضوانک و جنانک مصیرا، و عیشا قریرا، و ملکا کبیرا؛ وصل على محمد و آله کثیرا». بارالها! مرا شاد و آمرزیده بمیران؛ رهایى مرا از گفت و گوى برزخ عهدهدار شو؛ منکر و نکیر را از من بازگردان؛ بشیر و مبشر را به من بنمایان؛ مرا به سوى خشنودى و بهشت خود راهى بگشاى؛ حیاتى باکمال مطلوب که مایه روشنى چشم باشد، عطا کن؛ و بر محمد و خاندانش درود بىاندازه نثار فرماى. (خواندن این دعا، در هر روز از ماه رجب، بسیار سفارش شدهاست).
? . «بحار الانوار»، ج?، ص???:
«... یسألانه: عن ربه و نبیه و دینه و امامه».
? . « امالى الصدوق »، ص???. «بحار»، ج?، ص??? - ???. « لئالى الاخبار »، ج?، ص???:
«ابن آدم! إن أجلک أسرع شیء إلیک،... أول ما یسألانک عن ربک الذى کنت تعبده، و عن نبیک الذی أرسل إلیک، و عن دینک الذی کنت تدین به، و عن کتابک الذى کنت تتلوه، و عن إمامک الذى کنت تتولاه؛ ثم عن عمرک فیما أفنیته؟ ومالک من أین اکتسبته و فیما اتلفته؟».
? . « الکافى »، ج?، ص???. « بحار »، ج?، ص??? - ???:
« یسأل المیت فی قبره عن خمس: عن صلاته و زکاته و حجه و صیامه و ولایته و إیانا أهل البیت ».
? . « بحار الانوار »، ج?، ص???.
?? . موضوع این بحث برگرفته از کتاب معاد شهید دستغیب است؛ ولى نظم، در عبارات و شیوه نگارش از نگارنده است.
?? . شورى (??) آیه ??: (انه بکل شیء علیم).
?? . ق (??) آیه ??: (نحن اقرب الیه من حبل الورید).
?? . ق (??) آیه ??: (و نعلم ماتوسوس به نفسه).
?? . «الکافى»، ج?، ص???. (نقل از: «بحار»، ج?، ص???):
«إنما یسأل فی قبره من محض الایمان محضاً؛ اومحض الکفر محضاً...».
?? . «مدرک پیشین». « المحجه البیضاء »، ج?، ص???:
« لایسأل فی القبر إلا من محض الایمان محضاً؛ أومحض الکفر محضاً و الآخرون یلهون عنهم ».
?? . «بحار الانوار»، ج?، ص???:
« إنه لایسأل عن المستضعفین و المتوسطین بین الإیمان و الکفر ».
?? . نساء (?) آیه ??.
?? . نساء (?) آیه ?? - ??.
?? . «المحجه البیضاء»، ج?، ص??. «میزان الحکمه»، ج?، ص???.
?? . «کنزالعمال»، ج??، ص???، الهندى، مؤسسه الرساله. «میزان الحکمه»، ج?، ص???:
«العلماء مصابیح الارض، و خلفاء الانبیاء و ورثه الانبیاء».
?? . «مدرک پیشین»، ص???:
«یوزن یوم القیامه مداد العلماء و دم الشهداء؛ فیرجّح علیهم مداد العلماء على دم الشهداء».
?? . «مجمع البیان»، ج?، ص???. «میزان الحکمه»، ج?، ص???:
«فضل العالم على الشهید درجه... و فضل النبی على العالم درجه».
?? - «کنز العمال»، ج?، ص???. (به نقلِ «میزان الحکمه»، ج?، ص???):
«من لقی العدو، فصبر حتى یقتل او یغلب؛ لم یفتن فی قبره».
?? . «مدرک پیشین»، ص???:
ما بالُ المؤمنین یفتنون فی قبورهم إلا الشهید!؟
فقال رسول اللَّه: «کفى ببارقه السیوف على رأسه فتنه».
?? . «وسایل الشیعه»، الشیخ الحر العاملى، ج??، ص??، داراحیاهء التراث العربی:
قال رسول اللَّه: «للشهید سبع خصال من اللَّه: الأوّلُ: قطره من دمه، مغفور له کل ذنب. و الثانیه: یقع رأسه فی حجر زوجتیه من الحورالعین؛ و تمسحان الغبار عن وجهه؛ و تقولان: مرحبابک؛ و یقول هو مثل ذلک لهما.
و الثالثه: یکسى من کسوه الجنَّه. و الرابعه: تبتدره خزنه الجنه بکل ریح طیّبه أیّهم یأخذه معه. و الخامسه: ان یرى منزله. و السادسه: یقال لروحه اسرح فی الجنه حیث شئت. و السابعه: ان ینظر فی وجه اللَّه و إنها لراحه لکل نبی و شهید».
?? . «صحیفه نور»، ج??، ص??? - ???، وزارت ارشاد اسلامى.
?? . «المحاسن»، خالدالبرقى، ص???، دارالکتب الاسلامیه. «بحار»، ج?، ص???. «لئالى الاخبار»، ج?، ص???: «یا ابامحمد! إن المیت منکم على هذا الامر شهید!» قلت: و إن مات على فراشه؟ قال: «و إن مات على فراشه، حی عند ربه یرزقون».
کلمات کلیدی : مطالب مذهبی
¤ حامد کعبی پور| ساعت 1:2 عصر چهارشنبه 27/8/1388
نوشته های دیگران ( 1 )
تشبیه حیات برزخى
مطالبى که در این سطور - از زبان اولیاى دین- مىنگاریم، بیانگر شمهاى از حقایق شگفت انگیز جهان برزخى است.قالب مثالى چیست؟
چنانکه بیان شد، روح انسان همواره باقى است و فنا در آن راه ندارد. پس از مرگ، آنچه که از انسان جدا مىشود، قالب مادى اوست و روح در عالم برزخى به واسطه قالب مثالى -که با آن جهان، سنخیت دارد- سیر خود را ادامه مىدهد.پاداش و کیفر حقیقى
عالم مِثال (برزخ)، برزخى است میان موجودات مادى دنیا و موجودات مُجرّد آخرت؛ یعنى، مانند این عالم مادى نیست؛ لیکن به صراحت تجرد آخرت هم نمىباشد و برخى از لوازم ماده (همچون شکل و عرض فعلى) را داراست.ارتباط با ارواح
از جمله مسائلى که در بحث «حیات برزخى» مورد اتفاق تمام مذاهب اسلامى است، گفت و گو و ارتباط با ارواح است.جهان بیدارى
از روایات استفاده مىشود که برزخیان به اندازه مقام و منزلت خویش از دنیا دیدن مىکنند:حکایتى پندآمیز
در پایان این گفتار، با ذکر حکایتى به ترسیم سیماى روشنترى از این جهان مىپردازیم. ماجراى زیر را از کتاب «خزائن» مرحوم علامه نراقى(رحمت الله علیه) بیان مىکنیم. ایشان این حکایت را از زبان یارى صدیق و دوستى مورد اعتمادپی نوشت :
? . «المحجه البیضاء»، ج?، ص???:
«...یکون الدنیا بالاضافه الیه کالسجن و المضیق و یکون مثاله کالمحبوس فی بیت مظلم، فتح له باب الى بستان واسع الاکناف، لایبلغ طرفه اقصاه، فیه انواع الاشجار و الازهار و الثمار فلایشتهی العود الى السجن المظلم».
? . «المحجه البیضاء»، ج?، ص???:
قال رسول اللَّه(ص): «ان مثل المؤمن فی الدنیا کمثل الْبجنین من بطن امه؛ اذا خرج من بطنها، بکى على مخرجه؛ حتى اذا رأى الضوء یحب ان یرجع الى بطن امه؛ فکذلک المؤمن یجزع من الموت؛ فاذا أفضى الى ربه، لم یحب ان یرجع الى الدنیا، کما لایحب الجنین ان یرجع الى مکانه».
? . براى توضیح بیشتر، به گفتار دوم، مبحث«اصالت روح» مراجعه شود.
? . «بحار»، ج??، ص??. «میزان الحکمه»، ج? ،ص??:
روی عن ابی الحسن(ع) یقول: «ان المرء اذا نام، فان روح الحیوان باقیه فی البدن؛ والذی یخرج منه روح العقل...».
? . «المحجه البیضاء»، ج?، ص???:
«و هذا نص صریح فی ان العقل لایتغیر بالموت؛ انما یتغیر البدن و الاعضاء فیکون المیت عاقلاً مدرکاً عالماً بالالام واللذات کما کان فی حیاته لایتغیر من عقله شیء، و لیس العقل المدرک هذه الاعضاء بل هوشیء باطن لیس له طول و لاعرض...».
? . «بحار»، ج?، ص???:
«ثم تتعلق الروح بالاجساد المثالیه اللطیفه الشبیهه بأجسام الجن و الملائکه».
? . «الکافى»، ج?، ص???. «بحار»، ج?، ص???. «المحجه البیضاء»، ج?، ص???:
«عن ابی ولّادالحنّاط، عن ابی عبداللَّه(ع)، قلت له: جعلت فداک یروون انَّ ارواح المؤمنین فی حواصل طیور خضر حول العرش!
فقال(ع): «لا. المؤمن اکرم على اللَّه من أن یجعل روحه فی حوصله طیر؛ لکن فی أبدان کأبدانهم».
? . «لئالى الاخبار»، الشیخ محمد نبى التویسرکانى، ج?، ص???، مکتبه المحمدیه:
«فاذا قبضهاللَّه (عزوجل)، صیر تلک الروح فی قالب کقالبه فی الدنیا، فیأکلون و یشربون؛ فاذا قدم علیهم القادم؛ عرفوه بتلک الصوره التی کانت فی الدنیا».
? . «الکافى»، ج?، ص???. «بحار»، ج?، ص???:
«ان ارواح المؤمنین فی صفه الاجساد فی شجره فی الجنه؛ تعارف و تسائل. فاذا قدمت الروح على الارواح، تقول: دعوها، فانها قد افلتت من هول عظیم. ثم یسألونها: ما فعل فلان؟ و ما فعل فلان؟
فإن قالت لهم: ترکته حیاً؛ ارتجوه، و إن قالت لهم: قدهلک؛ قالوا: قد هوى، هوى!».
?? . برگرفته از: «حیات پس از مرگ» ص ?? -??، علامه طباطبایى (دفتر انتشارات اسلامى).
?? . «کافى»، ج?، ص???. «بحار»، ج?، ص???:
« (ان ارواح المؤمنین) لفی حجرات فی الجنه. یأکلون من طعامها و یشربون من شرابها».
?? . «امالى الصدوق»، ص???. «بحار»، ج?، ص???:
«... یفتحان له باباً إلى النار و وینزلان الیه الحمیم من جهنم».
?? . «الکافى»، ج? ص??? - «بحار»، ج? ص???:
«عن ابی بصیر، عن ابی عبداللَّه(ع)، قال: سألته عن ارواح المشرکین. فقال(ع): «فی النار یعذبون،...».
?? . «بحار الانوار»، ج?، ص??? - ???.
«سخن گفتن پیامبر گرامى با سران کفار قریش، از مسلمات تاریخ و حدیث است؛ از میان محدثان گروهى آن را نقل کردهاند که به برخى اشاره مىکنیم:
الف - «صحیح بخارى»، ج?، ص??، ?? و ??? (در سرگذشت جنگ بدر).
ب - «صحیح مسلم»، ج?، ص?? (کتاب جنت).
ج - «سنن نسایى»، ج?، ص?? و ??.
د - «مسند امام احمد»، ج?، ص???.
ه - «سیره ابن هشام»، ج?، ص???.
و - «مغزى واحدى»، ج?، (غزوه بدر).
ز - «بحار الانوار»، ج??، ص???.
و... (نقل از: «اصالت روح از نظر قرآن»، ص???)
?? . «الکافى»، ج?، ص???. «بحار»، ج?، ص???:
«(یأتی المیت) فی صوره طائر لطیف؛ یسقط على جدرهم، و یشرف علیهم؛ فإن رآهم بخیر؛ فرح، و إن رآهم بشر و حاجه حزن واغتم».
?? . «الکافى»، ج?، ص???. «بحار»، ج?، ص???. «لئالى الاخبار»، ج?، ص???:
«ان المؤمن لیزورأهله؛ فیرى مایحب و یستر عنه مایکره. و إن الکافر لیزور أهله؛ فیرى مایکره و یستر عنه مایحب...».
?? . «الکافى»، ج?، ص???. «بحار»، ج?، ص???:
- یزور المؤمن اهله؟ قال(ع): «نعم».
- فی کم؟ قال: «على قدر فضائلهم منهم من یزور فی یوم و...».
- فی ای ساعه؟ قال: «عند زوال الشمس».
- فی ای صوره؟ قال: فی صوره العصفور، أو أصغر من ذلک!».
?? . البته گاهى که مصلحتى یا پند و عبرتى براى اهل دنیا در کار باشد (مانند اجسام جن و ملائکه که بعضى مواقع به اذن خدا ظاهر مىشوند) چهره برزخیان نیز آشکار مىگردد.
?? . «خزائن»، ملا احمد نراقى، (به نقلِ «معاد»، ص?? - ??).
کلمات کلیدی : مطالب مذهبی
¤ حامد کعبی پور| ساعت 12:59 عصر چهارشنبه 27/8/1388
نوشته های دیگران ( 0 )
مرگ بریده شدن علاقه روح از بدن است . مرگ یعنى آغاز سفر از این دنیا به سراى آخرت،بعد از مرگ، انسان را به جایى منتقل مى کنند که نامش قبر است، و قبر منزل موقتى مردگان مى باشد. در هنگام مرگ و قبض روح، ممکن است سختیها و شداید فراوانى - در اثر اعمال و افکارى که در دنیا کسب نموده است - به انسان هجوم آورد. و بعد از این ناراحتیها و رنجهاى عالم قبر و برزخ شروع مى شود، تاریکى و ظلمت قبر، سوال نکیر و منکر، فشار قبر، حمله حیوانات گوناگون به بدن و...
آدمى، باید خود را براى چنین سفرى آماده سازد و از حالا به فکر سختىهاى راه طولانى خود باشد. و اینجاست که نماز - این باشکوهترین عمل عبادى الهى - به یارى انسان مى شتابد و از او در بحرانى ترین و طوفانى ترین لحظات، دستگیرى مىنماید، چنانکه پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: ملک الموت به من گفت که: هر کس مواظب اوقات نمازهاى پنجگانهاش باشد، من از مادر به او مهربانتر مى باشم . (?)
امام صادق علیه السلام فرمود: ان ملک الموت، یدفع الشیطان عن المحافظ على الصلاه و یلقنه شهاده ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله، فى تلک الحاله العظیمه (?)
در تاریکى شب، دو رکعت نماز بخوان، برای (رهایی از) وحشت قبرها.
ملک الموت به هنگام قبض روح، شیطان را از آن انسانى که بر نمازش محافظت داشته دفع مىکند، و در آن حالت هولناک و پر وحشت، شهادت به توحید و رسالت را به او تلقین مىکند.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: الصلاه شفیع بینه و بین ملک الموت و انس فى قبره و فراش تحت جنبه و جواب لمنکر و نکیر (?)
نماز شفیع نمازگزار در نزد ملک الموت و مونس در قبر و بسترى نیکو در قبر و پاسخ، به سوال نکیر و منکر مىباشد.
سعید بن جناح مىگوید: در مدینه، در منزل امام محمد باقر علیه السلام بودم .حضرت ابتدا، بدون اینکه سوالى شده باشد، فرمود: "من اتم رکوعه، لم تدخله وحشه فى قبره" (?) هر کس رکوع خود را در درست و کامل به جاى آورد، وحشت قبر به او راه نیابد.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: "ما من عبد، اهتم بمواقیت الصلاه و مواضع الشمس، الا ضمنت الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاه من النار" (?)
بندهاى نیست که به وقتهاى نماز و مواضع خورشید، اهتمام دارد، مگر اینکه راحتى و آسایش در موقع مرگ و از بین رفتن ناراحتیها و غمها و رهایى از آتش را برایش ضمانت مىنمایم .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: صلاه اللیل، سراج لصاحبها فى القبر (?) نماز شب، چراغى است براى صاحبش در قبر.
خداوند به یکى از پیامبرانش خطاب نموده، فرمود: "قم فى ظلمه اللیل، اجعل قبرک روضه من ریاض الجنه" تیرگى شب، به عبادت برخیز تا قبر تو را باغى از باغهاى بهشت قرار دهم .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: ان القبر ینادى کل یوم بخمس کلمات، انا بیت الفقر، فاحملوا الىّ کنزا، انا بیت الظلمه فاحملوا الىّ سراجا،... قبر در هر روز به این کلمات پنجگانه ندا در مى دهد، من خانه فقر و تهیدستیم ، پس ذخیرهاى براى خودتان به اینجا بفرستید. من خانه تاریکىام، چراغى در این خانه بیاورید،... گفته شد: آنها کدامند؟ حضرت فرمود: "و اما السراج فصلاه اللیل و اما الکنز فکلمه شهاده لا اله الا الله" ... چراغ این خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، کلمه شهادت لا اله الا الله و... مى باشد. (?)
حضرت رضا فرمود: بر شما باد به نماز شب ! بندهاى نیست که آخر شب برخیزد و هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را بجاى آورد، و در قنوت وتر، هفتاد مرتبه استغفار کند، مگر آنکه پاسخ داده شود به ایمنی از عذاب قبر و از عذاب جهنم و نیز عمرش طولانى شود (?)
وقتى که جناب ابوذر غفارى (رحمت الله علیه) به مکه معظمه مشرف گردیده بود نزد کعبه ایستاد، و خطاب به مردمى که براى حج از اطراف عالم در مسجد الحرام جمع گشته بودند، فرمود:
چراغ این خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، کلمه شهادت لا اله الا الله و...
ایها الناس ! منم جندب بن سکن غفارى، منم خیر خواه شما و مهربان بر شما، به سوى من بیایید.
مردم از اطراف دور او جمع شدند، فرمود:
اى مردم ! هر گاه یکى از شما خواست به سفرى برود، هر آینه زاد و توشهاى
براى خود بر مىدارد - به آن اندازه که در سفر دارد - و چاره اى از آن ندارد، پس هر گاه چنین است، سفر آخرت سزاوارتر است به زاد و توشه راه، در این هنگام مردى برخاست و گفت: پس ما را راهنمایى کن اى ابوذر!
فرمود: ... "صل رکعتین فى سواد اللیل لوحشه القبور" (?) در تاریکى شب، دو رکعت نماز بخوان، برای (رهایی از) وحشت قبرها.
پی نوشت :
?- ثواب الاعمال ، ص ??، بحار، ج ?، ص ???.
?- وسائل الشیعه ، ج ?، ص ??، من الا یحضره الفقیه ، ج ?، ص ??.
?- بحار، ج ??، ص ??? خصال صدوق ، ج ?، ص ???.
?- ثواب الاعمال ، ص ??، بحار، ج ?، ص ???.
?- سفینه البحار، شیخ عباس قمى ، ج ?، ص ??.
?- الرساله العلیه ، ص ???.
?- نشان از بى نشانها، ص ???.
?- سفینه البحار، ج ?، ص ???.
?- بحار، ج ??، ص ???، منازل الاخره ، ص ?.
کلمات کلیدی : مطالب مذهبی
¤ حامد کعبی پور| ساعت 12:57 عصر چهارشنبه 27/8/1388
نوشته های دیگران ( 5 )
| <>|||
<> |
علم اندوزی
«لقمان حکیم به فرزندش فرمود: با دانشمندان هم نشینی کن! همانا خداوند دل های مرده را به حکمت زنده می کند. ، چنان که زمین را به آب باران».(1)کورحقیقی
« فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: شنیده ام که تو قدرتی از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای و من در نهایت فقرم ، به من چیزی بده بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام. فقیر گفت : من هم کور واقعی هستم ، زیرا اگر بینا می بودم ، از در خانه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمی آمدم.»(2)آزادگی
«همسر مرد آزاده ای به او گفت: نمی بینی که یارانت به هنگام گشایش، در کنار تو بودند و اینک که به سختی افتاده ای ، تو را ترک کرده اند؟ او گفت : از بزرگواری آنهاست که به هنگام توانایی، از احسان ما بهره می بردند و حال که ناتوان شده ایم ، ما را ترک کرده اند.»(3)غیبت
«به بزرگی گفتند : هیچ ندیدم که از کسی غیبت کنی گفت: از خود خشنود نیستم، تا به نکوهش دیگران بپردازم». (4)سخن چینی
«مردی به اندیشمندی گفت: فلان شخص، دیروز از تو بدگویی می کرد. اندیشمند گفت : از چیزی سخن گفتی که او از روبه رو گفتن آن با من شرم داشت»(5)تجسس
«حکیمی گفته است: آن که عیب های پنهانی مردم را جست و جو کند، دوستی های قلبی را بر خود حرام می کند.»(6)غفلت
«به عارفی گفتند: ای شیخ! دل های ما خفته است که سخن تو در آن اثر نمی کند چه کنیم ؟ گفت: کاش خفته بودی که هرگاه خفته را بجنبانی ، بیدار می شود؛ حال آنکه دل های شما مرده است که هر چند بجنبانی ، بیدار نمی شود.»(7)بخل
بخیلی سفارش ساخت کوزه و کاسه ای را به کوزه گر داد. کوزه گر پرسید: بر کوزه ات چه نویسم ؟ بخیل گفت بنویس «فمن شرب منه فلیس منی؛ هر کس از آن آب بنوشد از من نیست » (بقره 249) باز کوزه گر پرسید: بر کاسه ات چه نویسم؟ بخیل گفت بنویس « و من لم یطعمه فانه منی؛ هر کس از آن بخورد از من نیست .» (بقره 249)(8)تکبر
«آورده اند که روزی عابدی نمازش را به درازا کشید و چون نگریست مردی را دید که به نشانه خشنودی در وی می نگرد ، عابد او را گفت : آنچه از من دیدی ، تو را به شگفتی نیاورد که ابلیس نیز روزگاری دراز، با دیگر فرشتگان به پرستش خدا مشغول بود و سپس چنان شد که شد .»(9)افسوس پادشاه به هنگام مردن
گویند پادشاهی به بیماری سختی مبتلا شد. طبیب از او خواست که وصیتش را بیان کند. در این هنگام ، پادشاه برای خود کفنی انتخاب کرد. سپس دستور داد تا برایش قبری آماده کنند. آن گاه نگاهی به قبر انداخت و گفت « ما أغنی عنی مالیه هلک عنی سلطانیه؛ مال و ثروتم هرگز مرا بی نیاز نکرد، قدرت من نیز از دست رفت.» (حاقه 28 و 29) و در همان روز جان داد .(10)عقل، بزرگترین نعمت الهی
«روزی پادشاهی به بهلول گفت : بزرگترین نعمت های الهی چیست؟ بهلول جواب داد : بزرگترین نعمت های الهی عقل است. خواجه عبدالله انصاری نیز در مناجات خود گوید: خداوندا آن که را عقل دادی ، چه ندادی و آن که را عقل ندادی ، چه دادی؟»(11)محافظت از خویشتن
« پادشاهی به عارفی رسید، از او پندی خواست. عارف گفت: هر آنچه را در آن امید رستگاری است، بگیر و آنچه را در آن خطر هلاکت است ، رها کن»(12)عبرت
« گویند: روزی خلیفه از محلی می گذشت ، دید که بهلول ، زمین را با چوبی اندازه می گیرد. پرسید: چه می کنی؟ گفت: می خواهم دنیا را تقسیم کنم تا ببینم به ما چه قدر می رسد و به شما چه قدر؟ هر چه سعی می کنم ، می بینم که به من بیشتر از دو ذارع (حدود یک متر) نمی رسد و به تو هم بیشتر از این مقدار نمی رسد.»(13)خطر سلامتی و آسایش
«آورده اند روزی حاکم شهر بغداد از بهلول پرسید: آیا دوست داری که همیشه سلامت و تن درست باشی؟ بهلول گفت : خیر زیرا اگر همیشه در آسایش به سر برم ، آرزو و خواهش های نفسانی در من قوت می گیرد و در نتیجه ، از یاد خدا غافل می مانم. خیر من در این است که در همین حال باشم و از پروردگار می خواهم تا گناهانم را بیامرزد و لطف و مرحتمش را از من دریغ نکند و آنچه را به آن سزاوارم به من عطا کند.»(14)پی نوشت :
1- شیخ بهائی ، حکایت و حکمت ص 143.
2- نک ، حبیب الله شریف کاشانی ، ریاض الحکایات ص 128.
3- کشکول ص 415.
4- همان ، ص 172.
5- نک : همان ص 391.
6- همان ، ص 347
7- عارفان، ص 48. به نقل از: حکایت و حکمت ، ص 19.
8- حسین خرمی ، لطایف و حکایت های قرآنی ، صص 31 و 32.
9- کشکول ، ص 335.
10 - حکایت و حکمت ، ص 126.
11- محمود همت ، ماجرای بهلول عاقل ص 34.
12- نک : کشکول صص 295 و 296 .
13- حسین دیلمی؛ حکایت و حکمت ، ص 87
14- عبدالله نیازمند، لطیفه و حکایت بهلول ، ص 76 .
کلمات کلیدی : حکایت، داستان آموزنده
¤ حامد کعبی پور| ساعت 12:51 عصر چهارشنبه 27/8/1388
نوشته های دیگران ( 5 )
طلبه ای نزد پدر روحانی ماکاریو رفت و از او خواست بهترین راه جلب رضایت خدا را به او بگوید .
ماکاریو گفت : به گورستان برو و به مرده ها توهین کن .
طلبه دستور پدر روحانی را انجام داد و روز بعد نزد او برگشت .
پدر روحانی گفت : جواب دادند ؟
- نه .
- پس برو آنها را ستایش کن .
طلبه اطاعت کرد و همان روز عصر ، نزد پدر روحانی برگشت . پدر از او پرسید : که آیا مرده ها جواب داده اند ؟
طلبه گفت نه .
پدر روحانی گفت : برای جلب رضایت خدا همین طور رفتار کن . نه به ستایش های مردم توجه کن و نه به تحقیرها و تمسخرهایشان .
این طور می توانی راه خودت را در پیش بگیری .
کلمات کلیدی : حکایت، داستان آموزنده
¤ حامد کعبی پور| ساعت 12:44 عصر چهارشنبه 27/8/1388
نوشته های دیگران ( 0 )
لوکاس راهب به همراه شاگردش از دهی میگذشت . پیرمردی از او پرسید : ای قدیس ، چگونه به خدا برسم ؟ لوکاس پاسخ داد : خوش بگذران و با شادی ات خدا را نیایش کن .و به راه خود ادامه دادند . کمی بعد به مرد جوانی برخوردند . مرد جوان پرسید : چه کنم تا به خدا برسم ؟ لوکاس گفت : زیاد خوش گذرانی نکن . وقتی جوان رفت ، شاگرد از استاد پرسید : بالخره معلوم نشد که باید خوش بگذرانیم یا نه :لوکاس پاسخ داد : (سیر و سلوک روحانی مثل گذشتن از یک پل بدون نرده است که روی یک دره کشیده شده باشد . اگر کسی بیش از حد به سمت راست کشیده شده باشد می گویم به طرف چپ برود و اگر بیش از حد به طرف چپ گرایش داشته باشد ، می گویم به سمت راست برود . این باعث می شود از راه منحرف نشویم و در دره سقوط نکنیم .)
کلمات کلیدی : حکایت، داستان آموزنده
¤ حامد کعبی پور| ساعت 12:43 عصر چهارشنبه 27/8/1388
نوشته های دیگران ( 0 )
مردی رو به دوستش کرد :
-طوری درباره خدا صحبت می کنی که انگار شخصا او را می شناسی و حتی رنگ چشمهایش را هم می دانی . چه لزومی دارد چیزی را خلق کنی که به آن اعتقاد داشته باشی ؟ بدون این نمی شود زندگی کرد ؟ و او پاسخ داد :
- تو تصور می کنی که دنیا چه طور خلق شده ؟ می توانی معجزه ی زندگی را توجیه کنی ؟
مرد گفت : پیرامون ما همه چیز حاصل تصادف است . همه چیز اتفاقی است . دوستش گفت :
- درست است . پس تصادف نام دیگر " خدا " است .
کلمات کلیدی : حکایت، داستان آموزنده
¤ حامد کعبی پور| ساعت 12:42 عصر چهارشنبه 27/8/1388
نوشته های دیگران ( 0 )
مردی با یوشع بن کارچاه مصاحبه می کرد :
-چرا خدا از راه بوته ی خار با موسی (ع) صحبت کرد؟
-اگر هم درخت زیتون یا بوته ی تمشکی را انتخاب می کرد ، همین سوال را می کردید . اما سوالتان را بی جواب نمی گذارم .خدا بوته خار بیچاره و کوچکی را انتخاب کرد تا بگوید بر روی زمین جائی نیست که " او " حضور نداشته باشد .
کلمات کلیدی : حکایت، داستان آموزنده
¤ حامد کعبی پور| ساعت 12:41 عصر چهارشنبه 27/8/1388
نوشته های دیگران ( 0 )
آیا میدانستید در برج ایفل دو و نیم میلیون پیچ به کار رفته است؟
آیا میدانستید طول رگهای بدن انسان پانصد و شصت هزار کیلومتر است؟
آیا میدانستید هشت پا با وجود داشتن بدنی بزرگ میتواند از سوراخی به قطر پنج سانتیمتر عبور کند؟
آیا میدانستید تنها موجودی که میتواند به پشت بخوابد انسان است؟
آیا میدانستید چشم سالم انسان میتواند ده میلیون رنگ مختلف را ببیند و آنها را از یکدیگر تمیز دهد؟
آیا میدانستید فیل بالغ در روز بطور متوسط دویست و بیست کیلوگرم غذا و دویست لیتر آب مصرف میکند؟
آیا میدانستید اگر زنی به کوررنگی مبتلا باشد، فرزندان پسر او کوررنگ میشوند؟
آیا میدانستید کوههای آلپ در سال حدود یک سانتیمتر بلند میشوند؟
آیا میدانستید همه نوزادان میگو نر متولد میشوند و بعد از چند هفته بخشی از نوزادان به ماده تبدیل میشوند؟
آیا میدانستید وزن کوه یخی با حجم متوسط، بیست میلیون تن است؟
آیا میدانستید حس بویایی انسان قادر به دریافت و تشخیص ده هزار بوی متفاوت است؟
1) آیا می دانستید وقتی مگس بر روی یک میله فولادی می نشیند، میله فولادی به اندازه دو میلیونیم میلیمتر خم می شود.
?) آیا می دانستید تنها لغتی که در انگلیسی با تمام اصوات، پشت سر هم ادا می شود sudcontinental می باشد.
?) آیا می دانستید که تیزپروازترین پرنده در جهان، «پرستوک» نام دارد قادر است با سرعتی بیش از ???کیلومتر در ساعت پرواز کند.
?) آیا می دانستید فاصله بین مچ دست تا آرنج برابر با طول کف پا است.
?) آیا می دانستید شیشه در ظاهر جامد به نظر می رسد ولی در واقع مایعی است که بسیار کند حرکت می کند.
?) آیا می دانستید در هر ثانیه بیش از ???? بیلیون بیلیون الکترون به صفحه تلویزیون برخورد می کند و تصویری را که شما تماشا می کنید، بوجود می آورد.
?) آیا می دانستید سوسک ها با سرعت یک متر در ثانیه، سریع ترین جانوران شش پا می باشند.
آیا میدانستید یک قطره آب دارای یک صد میلیارد اتم است؟
آیا میدانستید تعداد افرادی که سالانه از نیش زنبور میمیرند بیشتر از کسانی است که سالانه از نیش مار میمیرند؟
آیا میدانستید خورشید روزانه معادل صد و بیست و شش هزار میلیارد اسب بخار انرژی به زمین میفرستد؟
آیا میدانستید گرده گل هرگز فاسد نمی شود و از محدود مواد طبیعی است که تا زمان نا محدودی باقی میماند؟
کلمات کلیدی : دانستنیها
¤ حامد کعبی پور| ساعت 10:53 صبح چهارشنبه 18/6/1388
نوشته های دیگران ( 5 )
تصادف وسایل نقلیه موتوری در هر دقیقه باعث مرگ دو نفر می شود.
کلمات کلیدی : دانستنیها
¤ حامد کعبی پور| ساعت 10:52 صبح چهارشنبه 18/6/1388
نوشته های دیگران ( 1 )
کلمات کلیدی : دانستنیها
¤ حامد کعبی پور| ساعت 10:49 صبح چهارشنبه 18/6/1388
نوشته های دیگران ( 0 )
حضرت موسی (ع)، در خلوت و مناجاتی که با خداوند داشت، فرمود:
خداوندا! میخواهم به تو نزدیک شوم.
پاسخ آمد: قرب من از آنِ کسی است که شب قدر، بیدار باشد.
گفت: خداوندا! رحمتت را میخواهم.
پاسخ آمد: رحمتم از آن کسی است که شب قدر به مسکینان، رحمت کند.
گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو میخواهم.
پاسخ آمد: آن را به کسی میدهم که در شب قدر صدقهای داده باشد.
گفت: خداوندا! از درختان بهشت و میوههایش میخواهم.
پاسخ آمد: آنها از آن کسی است که در شب قدر، تسبیحگوی باشد
گفت: خداوندا! رهایی از جهنم را میخواهم.
پاسخ آمد: آن، از آن کسی است که در شب قدر، استغفار کند
گفت: خداوندا! خشنودی تو را میخواهم.
پاسخ آمد: خشنودی من از آنِ کسی است که در شب قدر، دو رکعت نماز بگزارد.
کلمات کلیدی : مطالب مذهبی
¤ حامد کعبی پور| ساعت 1:43 صبح چهارشنبه 18/6/1388
نوشته های دیگران ( 0 )
نسل من ـ عمر بن خطاب در روز اول خلافتش به منبر رفت و گفت:
بخدا قسم دوازده فضیلت به علی بن ابیطالب (ع) داده شد که یکی از آنها برای من نیست و نه از برای احدی از مردم. و آن دوازده تا این است:
اولین فضیلت: بدنیا آمدن آن بزرگوار در کعبه.
دومین فضیلت: عقد حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) در آسمان برای علی (ع).
سومین فضیلت: زهرا (علیهاالسلام) همسر علی (ع) است و این بهترین فضیلت هاست.
چهارمین فضیلت: آقا حسن و حسین (علیهماالسلام) فرزندان او هستند.
پنجمین فضیلت: فرمایشات پیغمبر (ص) در حضور من، کسی که من مولای او هستم پس علی مولای اوست خدایا دوست بدار کسی که علی را دوست بدارد و دشمن بدار کسی که علی را دشمن بدارد.
ششمین فضیلت: روز عید غدیر خم که حضرت رسول (ص) فرمود و من حاضر بودم، یا علی منزلت تو به من مثل منزلت هارون به موسی علی نبینا و آله و علیه السّلام است یعنی تو برادر و وصی بلافصل من هستی.
هفتمین فضیلت: بسته شدن تمام درهای خانه اصحاب که به مسجد باز می شد. مگر در خانه علی (ع) که بسته نشد.
هشتمین فضیلت: قول پیغمبر اکرم (ص): کسی که عبادت کند در مثل مکه و مدینه نهصدو پنجاه سال مثل نوح (ع) که در ما بین قومش عبادت کرد و صبر کند بر گرمای مکه و گرسنگی مدینه و انفاق کند مالش را که بقدر کوه احد باشد و جهاد کند مابین کوه صفا و مروه در راه خدا با اختیار خودش برای رضای خدا و نیاید روز قیامت با ولای تو یا علی پس عمل او و زهد و انفاق او قبول نمی شود.
نهمین فضیلت: فرود آمدن ستاره در خانه علی (ع).
دهمین فضیلت برگشتن خورشید برای علی (ع) دو مرتبه.
یازدهمین فضیلت: حرف زدن علی (ع) با مردگان باذن خدای تعالی و صحبت کردن با شیر و گرگ و آهو و اژدها و ماهی و سایر حیوانات.
دوازدهمین فضیلت: علی قادر است که پنجاه هزار نفر مثل مرا با دست چپش به قتل برساند
و آقا علی (ع) حضور داشتند سر مبارک بلند فرمود و فرمودند اعتراف کرد به حق قبل از آنکه شهادت بر او بدهند...
کلمات کلیدی : مطالب مذهبی
¤ حامد کعبی پور| ساعت 1:42 صبح چهارشنبه 18/6/1388
نوشته های دیگران ( 0 )
داخل کعبه تصویر پیامبران و ابراهیم در زمان پیری و تصویر فرشتگان و عیسی و مریم و در کنار مادر مریم و فرشتگان بود."
منبع: به نقل از کتاب عربی الازراقی ص110
کعبه بارها قبل و بعد از اسلام ویران شد و دوباره ساخته شد.در دوران جوانی حضرت محمد سیل کعبه را وبران کرد و سران عرب ان را دوباره ساختند.
بعد از واقعه ی کربلا یزید ابن معاویه لشکری را به مکه فرستاد تا مسجد پیامبر و کعبه را ویران کنند و4 دیوار کعبه کاملا ویران شد.بعد از مرگ یزید عبدالله این زبیر و یارانش کعبه را دوباره ساختند. اما سربازان بنی امیه به مکه بازگشتند و عبدالله ابن زبیر را دار زدند و جسدش را 3 ماه بر دروازه های مکه آویزان کردند و کعبه را از پایه ویران نمودند.بعد در عراق مختار به قدرت رسید و بنی امیه را قتل عام کرد و کعبه را دوباره ساخت.
کعبه در سال 317 هجری به آتش کشیده شد اما زیربنای آن باقی ماند و در سال 1981 میلادی مسلمانان سنی وهابی با تانک به کعبه حمله کرده و دیوار شرقی و جنوبی آن را خراب کردند.ولی مردم مکه دوباره آن را بازسازی نمودند.
در حدود 1 سال و نیم مسلمانان به سمت اورشلیم نماز می خواندند و قرآن درباره ی دلیل آن سکوت می کند تا اینکه قیله به کعبه تغییر پیدا می کند.
کلمات کلیدی : مطالب مذهبی
¤ حامد کعبی پور| ساعت 1:41 صبح چهارشنبه 18/6/1388
نوشته های دیگران ( 0 )
داخل کعبه چیست ؟
دکتر صدیقی رییس جامعه ی اسلامی آمریکا در سال 1998موفق شد داخل کعبه را بازدید کند و اینچنین گزارش داد:
-دارای 2ستون است ( سایرین 3 ستون گزارش داده اند )
-میزی در گوشه قرار دارد که عطر و سایر لوازم روی آن گذاشته شده.
-2چراغ فانوسی از سقف آویزان شده.
-گنجایش 50 نفر را دارد
-فاقد لامپ برقی است.
-کف و دیوارها از سنگ مرمر است
-هیچ پنجره ای ندارد
-فقط یک در دارد
-قسمت بالای دیوارهای داخلی با پارچه هایی از آیات قرآن پوشیده شده.
کلمات کلیدی : مطالب مذهبی
¤ حامد کعبی پور| ساعت 1:38 صبح چهارشنبه 18/6/1388
نوشته های دیگران ( 0 )
کلمات کلیدی : داستان عبرت آمیز
¤ حامد کعبی پور| ساعت 1:37 صبح چهارشنبه 18/6/1388
نوشته های دیگران ( 0 )
کلمات کلیدی : داستان عبرت آمیز
¤ حامد کعبی پور| ساعت 1:36 صبح چهارشنبه 18/6/1388
نوشته های دیگران ( 0 )